جوکستان - 95/04/28 - پورتال رنگی
نیمه شب از قلبم پرسيدم: چرا اندکی خواب هم به چشمان من نمی آید؟؟
.
.
. .
.
گفت: چون بعدازظهر مثل خر خوابيدی!
الکی هم ادای عاشقارو درنيار!
واقعا از قلبم انتظار نداشتم
خيييلي بي تربيت شده…
باز با کی دوست شدی ؟
.
.
.
جمله ای که مامان ها بعد دیدن قبض موبایل میگن???
ﺍﮔﺮ ﺯﻧﺖ ﺭﻭﺯﻱ ﺍﺯﺕ ﭘﺮﺳﻴﺪ ﻣﻨﻮ ﭼﻨﺗﺎ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻱ ؟؟!!!
ﺑﮕﻮ :
ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻳﮏ ﮐﻴﻠﻮ ﺧﺎﮐﺸﻴﺮ !!!!
ﺍﻳﻨﻬﺎ ﺑﻴﮑﺎﺭﻥ ﻣﻴﺮﻥ ﻣﻴﺸﻤﺎﺭﻥ .
ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯﻱ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺩﺍﺭﻱ ….
ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ ﻣﻦ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﮐﺮﺩﻡ
ﺍﻻﻥ ﺳﻪ ﺭﻭﺯﻩ ﺩﺍﺭﻩ ﻣﻴﺸﻤﺮﻩ
ﺗﺎﺯﻩ ﺷﺪﻩ 50 ﮔِﺮَﻡ ??
دستمال کاغذی به اشک گفت:
.
.
.
.
.
نه واقعا الان اومدی ببینی دستمال کاغذی به اشک چی گفته؟؟؟؟نه ینی واقعا دستمال کاغذی حرف میزنه؟اونم با اشک؟؟؟؟؟ینییییییییی همییییییییی خاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااک تو سرت…هم سنای تو الان دارن اورانیوم غنی میکنن اونوقت تو اومدی ببینی دستمال کاغذی چی گفته؟؟؟؟حتما دانشجو هم هستی؟؟؟؟؟قیافششششووووو!!!!
? ? ?
مردی پس از طلاق گرفتن از همسر خود با او تماس گرفت!!
و گفت: خانم ببخشید
اشتباه کردم
لطفا مرا ببخش
و به خانه برگرد!!
زن در جواب گفت : آیا در کنارت یک لیوان داری؟
!؟!؟
مرد گفت: بله دارم!!
زن گفت: اکنون آن را محکم بر زمین بکوب.
مرد چنان کرد که زن گفته بود.
سپس زن گفت: حالا که دیدی آن لیوان شکسته و هزار تکه شده، آیا میتوانی تکه هایش را جمع کنی و دوباره بسازی!؟!؟
مرد در پاسخ گفت: نه نشكسه ، !!
ليوان استیل بود
?
و زن پاسخ داد: خدا لعنتت کنه.. عصر بیا دنبالم??
کاش علاوه بر بله برون
یه مراسم «نخیر برید گم شید بیرون» هم داشتیم??
مرد در حال جان دادن بود که به همسرش گفت : باید چیزی را به تو بگویم
زن: لازم نیست
مرد: اما اگر نگویم نمیتوانم آسوده بمیرم و عذاب وجدان رهایم نخواهد کرد
زن: باشه بگو
مرد:من زن دوم دارم
زن با خونسردی گفت :
میدونم همین امروز فهمیدم …
حالا آروم باش تا مرگ موش کارشو بكنه…??
بدترین قسمت دیدن یه آشنا توی تاکسی
اضطرابیه که تا مشخص شدن شخص حساب کننده کرایه ادامه داره و مدام ذهنتو درگیر میکنه ???
پشه با یه علاقه و پشتکاری سه ساعت سوراخ پشه بند رو پیدا کرد اومد داخل که
خودم بازومو بستم با دو تا انگشت زدم رو رگم گفتم بخور داداش حلالت باشه????
پسره پست گذاشته:
غمگینم…
خواهرش کامنت گذاشته:
.
.
.
? ?
.
.
دروغ میگه زن میخواد هر جا میریم بهش نمیدن…!?✋
دختر همسايمون کليد نداشت پشتِ در مونده بود
گفتم کارت ملي تو بده بزارم درزِ دَر، زبونه ميره عقب در باز ميشه
گفت واقعاااااً؟؟؟ واااااااااي چه جالب!!! مرسي همرام نيست…
اما کد مليمو حفظم !
دره خودش از خنده باز شد
منم دارم ميرم خودم رو به داعش معرفي کنم??
عزیزی که با پورشه ی زرد میای امامزاده حاجت بگیری…
.
عرض کنم که شما الان سوار حاجت منی بیشعور???