معنی hurry - پورتال رنگی
معنی hurry :
hurry = عجله کردن
American English phonetic: /ˈhɜːri/
British English phonetic: /ˈhʌri/
hurry (verb) : to move or do something quickly: We have to hurry or we will be late
مثال برای کلمه hurry :
The kids hurried to open their presents
بچه ها برای باز کردن هدایای خودشان عجله داشتند.
معانی دیگر کلمه hurry :
شتاب کردن / شتابیدن / چاپیدن / به ستوه آوردن / با شتاب انجام دادن / راندن / شتاب / عجله / دستپاچگی
معنی کلمات مشابه hurry :
hurrier = عجول / شتابکار
hurried = شتابزده / زود / هول هولکی / بی تامل / عجولانه / دستپاچه
hurry scurry / skurry hurry = دستپاچگی / شتاب زدگی / با شتاب انجام شده / درهم و برهم / از روی دستپاچگی / بطور درهم و برهم
(منبع: فلش کارتهای لغات زبان عمومی، گسترش علوم پایه, دیکشنری لانگمن, fastdic.com)