معنی touch - پورتال رنگی

لغات زبان انگلیسی ۲۴ اسفند ۱۳۹۴ بدون دیدگاه

معنی touch :

touch = لمس کردن


American English phonetic: /ˈtət͡ʃ/
British English phonetic: /tʌt͡ʃ/


مثال برای کلمه touch :

I can touch my toes easily

من می توانم به راحتی انگشتان پایم را لمس کنم


معانی دیگر کلمه touch :

تماس دادن / دست زدن به / پرماسیدن / زدن / رسیدن به / متاثر کردن / متاثر شدن / پرماس / حس لامسه


معنی کلمات مشابه touch :

touch me not ish = گل حنا / امر ممنوعه / مغرور
touchhole = سوراخ جای فتیله در توپهای قدیمی
touchline = ( در فوتبال ) خط اطراف زمین فوتبال
touchstone = سنگ محک / معیار
touchy = زود رنج / نازک نارنجی / حساس، دل نازک

 
معنی touch
(منبع: فلش کارتهای لغات زبان عمومی، گسترش علوم پایه, fastdic.com)

همچنین بخوانید:  معنی error
برچسب ها