معنی suddenly - پورتال رنگی
معنی suddenly :
suddenly = ناگهانی
suddenly (adverb) : quickly and without being expected: Suddenly everyone ran out of the room
مثال برای کلمه suddenly :
Her husband suddenly died at the age of 44
همسرش بطور ناگهانی در سن چهل و چهار سالگی مرد.
معانی دیگر کلمه suddenly :
به طور ناگهانی / به طور غیر منتظره
معنی کلمات مشابه suddenly :
sudden = ناگهانی / ناگهان / بی خبر / بی مقدمه / فوری / تند / بطور غافلگیر / غیر منتظره / سریع
sudden death = مرگ ناگهانی / (در مسابقات) ناگهان باخت
sudden infant death syndrome = (پزشکی) سندرم مرگ ناگهانی کودک در خواب (احتمالا به خاطر نارسایی دستگاه دمزنی)
(منبع: فلش کارتهای لغات زبان عمومی، گسترش علوم پایه, دیکشنری لانگمن, fastdic.com)
suddenly
معنی suddenly : ناگهانی, معنی ناگهانی, ناگهانی چیست, ناگهانی به انگلیسی, معنی ناگهانی به انگلیسی, ناگهان, معنی ناگهان, ناگهان چیست, ناگهان به انگلیسی, معنی ناگهان به انگلیسی, بی خبر, معنی بی خبر, بی خبر چیست, بی خبر به انگلیسی, معنی بی خبر به انگلیسی, بی مقدمه, معنی بی مقدمه, بی مقدمه چیست, بی مقدمه به انگلیسی, معنی بی مقدمه به انگلیسی, فوری, معنی فوری, فوری چیست, فوری به انگلیسی, معنی فوری به انگلیسی, ترجمه فوری به انگلیسی, تند, معنی تند, تند چیست, تند به انگلیسی, معنی تند به انگلیسی, بطور غافلگیر, معنی بطور غافلگیر, بطور غافلگیر چیست, بطور غافلگیر به انگلیسی, معنی بطور غافلگیر به انگلیسی, غیر منتظره, معنی غیر منتظره, غیر منتظره چیست, غیر منتظره به انگلیسی, معنی غیر منتظره به انگلیسی, سریع, معنی سریع, سریع چیست, سریع به انگلیسی, معنی سریع به انگلیسی, ناگهانی در جدول, معنی ناگهانی در جدول, ناگهانی درجدول, مترادف ناگهانی, کم عرضی, معنی کم عرضی, معنی خوشگذران, معنی ناگهانی خودمانی, متضاد ناگهانی, مترادف ناگهان, متضاد ناگهان