معنی set - پورتال رنگی
معنی set
set = مجموعه
زمان گذشته ساده فعل set = Set
قسمت سوم فعل set = Set
مثال برای کلمه set :
Now read the following set of sentences
اکنون مجموعه جملات زیر را بخوانید.
معانی دیگر کلمه set :
دست / دستگاه / دسته / یک دست (ظروف و غیره) / دوره / جهت / سمت / قرار گرفته / واقع شده / لجوج / دقیق / روشن / مصمم / قرار دادن / گذاردن / نهادن / مرتب کردن / چیدن / نشاندن / کار گذاشتن / سوار کردن / جا انداختن / آغاز کردن / مستقر شدن
ترجمه و معنی کلمات مشابه set
set back = مانع / شکست / تنزل / معکوس / پس زدن / عقب کشیدن
set chisel = (نجاری) اسکنه ته پهن
set down = یادداشت کردن / نوشتن / به زمین گذاشتن / پیاده کردن / نشاندن
set in = بسته شدن (شیر و غیره) / شروع کردن
set on = تحریک کردن به / پیش رفتن / حمله کردن
set out = عازم شدن / تنظیم / شروع بکار کردن / محدود کردن
set piece = قطعه ادبی و یا موسیقی منفرد و مشخص
set theory = نظریه مجموعه ها
(منبع: فلش کارتهای لغات زبان عمومی، گسترش علوم پایه, fastdic.com)
برچسب ها
following following به فارسی following معنی following معنی کلمه now now به فارسی now معنی read read به فارسی read معنی sentence sentence به فارسی sentence ترجمه sentence معنی sentences sentences به فارسی sentences معنی set set back set back به فارسی set back واژه set chisel set chisel به فارسی set chisel ترجمه set chisel معنی set down set down به فارسی set down معنی set in set in به فارسی set in معنی set on set on به فارسی set out set out به فارسی set piece set piece به فارسی set piece معنی set theory set theory به فارسی set theory معنی set به فارسی set معنی کلمه آغاز کردن آغاز کردن به انگلیسی آموزش زبان انگلیسی اسکنه اسکنه ته پهن اسکنه چیست اکنون اکنون به زبان انگلیسی بخوانید بخوانید به انگلیسی بخوانید چیست بسته شدن بسته شدن به انگلیسی بسته شدن شیر به زمین گذاشتن به زمین گذاشتن به انگلیسی پس زدن پس زدن به انگلیسی پیاده کردن پیاده کردن به انگلیسی پیش رفتن پیش رفتن به انگلیسی تحریک کردن تحریک کردن به انگلیسی ترجمه following ترجمه following به فارسی ترجمه now ترجمه now به فارسی ترجمه read ترجمه read به فارسی ترجمه sentence ترجمه sentence به فارسی ترجمه sentences ترجمه sentences به فارسی ترجمه set ترجمه set back به فارسی ترجمه set chisel ترجمه set chisel به فارسی ترجمه set down ترجمه set down به فارسی ترجمه set in ترجمه set in به فارسی ترجمه set on ترجمه set on به فارسی ترجمه set out به فارسی ترجمه set piece به فارسی ترجمه set theory به فارسی ترجمه set به فارسی ترجمه آغاز کردن به انگلیسی ترجمه اکنون به زبان انگلیسی ترجمه بخوانید به انگلیسی ترجمه بسته شدن به انگلیسی ترجمه به زمین گذاشتن به انگلیسی ترجمه پس زدن به انگلیسی ترجمه پیاده کردن به انگلیسی ترجمه پیش رفتن به انگلیسی ترجمه تحریک کردن به انگلیسی ترجمه تنزل به انگلیسی ترجمه تنظیم به انگلیسی ترجمه جا انداختن به انگلیسی ترجمه جملات به انگلیسی ترجمه جملات زیر را بخوانید به انگلیسی ترجمه جهت به انگلیسی ترجمه چیدن به انگلیسی ترجمه حمله کردن به انگلیسی ترجمه خواندن به انگلیسی ترجمه دست به انگلیسی ترجمه دستگاه به انگلیسی ترجمه دسته به انگلیسی ترجمه دقیق به انگلیسی ترجمه دوره به انگلیسی ترجمه روشن به انگلیسی ترجمه زیر به انگلیسی ترجمه سمت به انگلیسی ترجمه سوار کردن به انگلیسی ترجمه شروع بکار کردن به انگلیسی ترجمه شروع کردن به انگلیسی ترجمه شکست به انگلیسی ترجمه عازم شدن به انگلیسی ترجمه عقب کشیدن به انگلیسی ترجمه قرار دادن به انگلیسی ترجمه قرار گرفته به انگلیسی ترجمه کار گذاشتن به انگلیسی ترجمه گذاردن به انگلیسی ترجمه لجوج به انگلیسی ترجمه مانع به انگلیسی ترجمه مجموعه به انگلیسی ترجمه محدود کردن به انگلیسی ترجمه مرتب کردن به انگلیسی ترجمه مستقر شدن به انگلیسی ترجمه مصمم به انگلیسی ترجمه معکوس به انگلیسی ترجمه نشاندن به انگلیسی ترجمه نظریه مجموعه ها به انگلیسی ترجمه نهادن به انگلیسی ترجمه نوشتن به انگلیسی ترجمه واقع شده به انگلیسی ترجمه یادداشت کردن به انگلیسی ترجمه یک دست به انگلیسی تنزل تنزل به انگلیسی تنظیم تنظیم به انگلیسی جا انداختن جا انداختن به انگلیسی جا انداختن چیست جملات جملات به انگلیسی جملات چیست جملات زیر را بخوانید جملات زیر را بخوانید به انگلیسی جهت جهت به انگلسی جهت به انگلیسی چیدن چیدن به انگلیسی حمله کردن حمله کردن به انگلیسی خواندن خواندن به انگلیسی دست دست به انگلیسی دستگاه دستگاه به انگلیسی دسته دسته به انگلیسی دقیق دقیق به انگلیسی دوره دوره به انگلیسی روشن روشن به انگلیسی زیر زیر به انگلیسی سمت سمت به انگلیسی سوار کردن سوار کردن به انگلیسی شروع بکار کردن شروع کردن شروع کردن به انگلیسی شکست شکست به انگلیسی عازم شدن عازم شدن به انگلیسی عقب کشیدن عقب کشیدن به انگلیسی فعل read قرار دادن قرار دادن به انگلیسی قرار گرفته قرار گرفته به انگلیسی قسمت سوم فعل set قطعه ادبی و یا موسیقی کار گذاشتن کار گذاشتن به انگلیسی کار گذاشتن یعنی چه گذاردن گذاردن به انگلیسی گذشته فعل set لجوج لجوج به انگلیسی لجوج چیست مانع مانع به انگلیسی مجموعه مجموعه به انگلیسی مجموعه چیست محدود کردن محدود کردن به انگلیسی مرتب کردن مرتب کردن به انگلیسی مستقر شدن مستقر شدن به انگلیسی مصمم مصمم به انگلیسی معکوس معکوس به انگلیسی معنی following معنی following به فارسی معنی now معنی now به فارسی معنی read معنی read به فارسی معنی sentence معنی sentence به فارسی معنی sentences معنی sentences به فارسی معنی set معنی set back معنی set back به فارسی معنی set chisel معنی set chisel به فارسی معنی set down معنی set down به فارسی معنی set in معنی set in به فارسی معنی set on معنی set on به فارسی معنی set out معنی set out به فارسی معنی set piece معنی set piece به فارسی معنی set theory معنی set theory به فارسی معنی set به فارسی معنی آغاز کردن معنی آغاز کردن به انگلیسی معنی اکنون معنی اکنون به زبان انگلیسی معنی بخوانید معنی بخوانید به انگلیسی معنی بسته شدن معنی بسته شدن به انگلیسی معنی به زمین گذاشتن معنی به زمین گذاشتن به انگلیسی معنی پس زدن معنی پس زدن به انگلیسی معنی پیاده کردن معنی پیاده کردن به انگلیسی معنی پیش رفتن معنی پیش رفتن به انگلیسی معنی تحریک کردن معنی تحریک کردن به انگلیسی معنی تنزل معنی تنزل به انگلیسی معنی تنظیم معنی تنظیم به انگلیسی معنی جا انداختن معنی جا انداختن به انگلیسی معنی جملات معنی جملات به انگلیسی معنی جملات زیر را بخوانید معنی جهت معنی جهت به انگلیسی معنی چیدن معنی چیدن به انگلیسی معنی حمله کردن معنی حمله کردن به انگلیسی معنی خواندن معنی خواندن به انگلیسی معنی دست معنی دست به انگلیسی معنی دستگاه معنی دستگاه به انگلیسی معنی دسته معنی دسته به انگلیسی معنی دقیق معنی دقیق به انگلیسی معنی دوره معنی دوره به انگلیسی معنی روشن معنی روشن به انگلیسی معنی زیر معنی زیر به انگلیسی معنی سمت معنی سمت به انگلیسی معنی سوار کردن معنی سوار کردن به انگلیسی معنی شروع بکار کردن به انگلیسی معنی شروع کردن معنی شروع کردن به انگلیسی معنی شکست معنی شکست به انگلیسی معنی عازم شدن معنی عازم شدن به انگلیسی معنی عقب کشیدن معنی عقب کشیدن به انگلیسی معنی قرار دادن معنی قرار دادن به انگلیسی معنی قرار گرفته معنی قرار گرفته به انگلیسی معنی کار گذاشتن معنی کار گذاشتن به انگلیسی معنی گذاردن معنی گذاردن به انگلیسی معنی لجوج معنی لجوج به انگلیسی معنی مانع معنی مانع به انگلیسی معنی مجموعه معنی مجموعه به انگلیسی معنی محدود کردن معنی محدود کردن به انگلیسی معنی مرتب کردن معنی مرتب کردن به انگلیسی معنی مستقر شدن معنی مستقر شدن به انگلیسی معنی مصمم معنی مصمم به انگلیسی معنی معکوس معنی معکوس به انگلیسی معنی نشاندن معنی نشاندن به انگلیسی معنی نظریه مجموعه ها معنی نهادن معنی نهادن به انگلیسی معنی نوشتن معنی نوشتن به انگلیسی معنی واقع شده معنی واقع شده به انگلیسی معنی یادداشت کردن معنی یادداشت کردن به انگلیسی معنی یک دست معنی یک دست به انگلیسی نشاندن نشاندن به انگلیسی نظریه مجموعه ها نظریه مجموعه ها به انگلیسی نظریه مجموعه ها چیست نهادن نهادن به انگلیسی نوشتن نوشتن به انگلیسی واژه following واژه now واژه read واژه sentence واژه sentences واژه set واژه آغاز کردن واژه پس زدن واژه تنزل واژه تنظیم واژه جا انداختن واژه جهت واژه جهت به انگلیسی واژه چیدن واژه دست واژه دستگاه واژه دسته واژه دوره واژه روشن واژه سمت واژه سوار کردن واژه شکست واژه عقب کشیدن واژه قرار دادن واژه قرار گرفته واژه کار گذاشتن واژه گذاردن واژه لجوج واژه مانع واژه مرتب کردن واژه مستقر شدن واژه مصمم واژه معکوس واژه نشاندن واژه نهادن واژه نوشتن واژه واقع شده واژه یادداشت کردن واقع شده واقع شده به انگلیسی یادداشت کردن یادداشت کردن به انگلیسی یک دست یک دست به انگلیسی یک دست ظرف