معنی lift - پورتال رنگی
معنی lift
lift = بلند کردن
مثال برای کلمه lift :
Always lift with a straight back
همیشه با کمر (پشت) راست چیزی را بلند کنید.
معانی دیگر کلمه lift :
سرقت کردن / بالا رفتن / مرتفع بنظر آمدن / بلندی / بالابری / یک وهله بلند کردن بار / دزدی / سرقت / ترقی / پیشرفت / ترفیع / آسانسور / بالارو / جرثقیل / بالابر
ترجمه و معنی کلمات مشابه lift
lift off = بلند شدن هواپیما یا موشک
liftoff = (لحظه ی به پرواز درآمدن چرخبال و موشک به طور عمودی) بر خیزش / فراز خیزش
lift truck = خودرو دارای جرثقیل
lift van = یخدان ، صندوقچه محکم
lifter = بالابر / بلند کننده / مرتفع کننده / برطرف کننده
liftman = ( انگلیس ) آسانسورچی / متصدی آسانسور
lift pump = پمپ بالابر / تلمبه ی چاه / بالابر مایعات
(منبع: فلش کارتهای لغات زبان عمومی، گسترش علوم پایه, fastdic.com, a222.org)