معنی express - پورتال رنگی
معنی express
express = بیان کردن / ابراز کردن
مثال برای کلمه express :
Bil is not afraid to express his opinions
بیل برای بیان کردن نقطه نظراتش ترسی ندارد.
معانی دیگر کلمه express :
اظهار داشتن / ادا کردن / سریع السیر / صریح / روشن / سریع
ترجمه و معنی کلمات مشابه express
expression = بیان / تجلی / ابراز / کلمه بندی / سیما
expressionless = قیافه ناگویا
expressive = رسا / پرمعنی / حاکی / اشاره کننده / مشعر
expressly = صریحا / فورا
expressway = تندراه / شاهراه مخصوص وسایط سریع السیر
(منبع: فلش کارتهای لغات زبان عمومی، گسترش علوم پایه, fastdic.com, a222.org)