عاشقانه ها - 95/05/23 - پورتال رنگی
به رنگ احساس
تو میروے …
اما بداݧ چیزے عوض نميشود
پاے ما تا اَبـد گیر است ..
مـن و تـو
شریڪ جرم یڪ
مشت خاطرهایم …
عمیق ترین درد زندگے دل بستن به ڪسے است
ڪہ دوستش دارے
اما نمی توانے او را ببینے
بہ اندازه تمام ثانیہهایـے ڪہ نمے بینمت
دوستت دارم . . .
اگر کسے را دوست دارے
هوایش را داشته باش امّا
اگر براے
پر کردن تنهایـے خود، او را میخواهے
هوایـےاش نکن !
شاید دیگر ، به هیچ هوایی
غیر تو عادت نکند ..!
مادرها
شبیہ نخ تسبیح میمانند
بہ نسبت دانہها
کمتر خودنمایـے میکنند
اما اگر نباشند هیچ دانہاے
کنار دیگرے نمیماند
خدایا نخ هیچ تسبیحے پاره نشود
وقتی
گلی را”دوست دارید”
آن را “می چینید”
اما……
وقتی “عاشق”
گلی هستید
آن را هر روز
آبیاری می کنید.
فرق بین عشق و
دوست داشتن این است.
لبخند
مساحت کوچکی
ازصورتت را
دربرمی گیرد!
امامساحت بزرگی
دردل دیگران را
بخوداختصاص میدهد
پس دوست خوبم
لبخند بزن
دیر فهمیدیم…
حڪمت بازی قایم باشڪ
این بود ڪه
اگر چه میدانی ڪه حق
با توس!!!!
مدتی بشمار و
چشمهايت راروی هم بگذار…
ندید بگير و بگذر…
تو اگہ سنگ شدے
شیشہ شدم ، فهمیدے؟
واسہ چشماے تو
دیوونہ شدم ، فهمیدے؟
دل من لایق
احساس تو شد گفتے نہ …!
من از این حس تو
ویروونہ شدم فهمیدے؟
ڪجاے زندگیت بودم
ڪہ دنیامو نفهمیدے
ڪنارت گریہ میڪردم
تو بہ اشکام میخندیدے
نڪن گریہ دیگہ بسہ
من از اشکات بیزارم
خودت خواستے برم حالا
دارم میرم پی کارم
آن عشق که در پرده بماند
به چه ارزد…
عشق است و همین
لذت اظهار و دگر هیچ …