معنی stick - پورتال رنگی
معنی stick
stick = چسبیدن
مثال برای کلمه stick :
The plates of the Earth crust sometimes stick together and create pressure
صفحات پوسته کره زمین گاهی اوقات به هم می چسبند و فشار ایجاد می کنند.
معانی دیگر کلمه stick :
ملحق شدن / فرو رفتن / گیر کردن / گیر افتادن / سوراخ کردن / نصب کردن / الصاق کردن / چوب / عصا / چماق / وضع / چسبندگی / الصاق / تحمل کردن / چسباندن / تردید کردن / وقفه
ترجمه و معنی کلمات مشابه stick
stick around = درنگ کردن / تاخیر کردن / به انتظار چیزی بودن
stick out = اصرار کردن / جلو آمدن / متحمل شدن
stick up = سرقت مسلحانه / سر برافراشتن / برجستگی داشتن
stickability = قابلیت مقاومت / قابلیت محافظت / پایداری
sticker = کاغذ خودچسب / برچسب / دشنه / دشنه زن
sticking plaster = مشمع چسب دار مخصوص روی زخم
stickit = چسبیده / ناقص / خراب
(منبع: فلش کارتهای لغات زبان عمومی، گسترش علوم پایه, fastdic.com)
برچسب ها
create create به فارسی crust crust به فارسی crust ترجمه crust معنی plate plate به فارسی plate ترجمه plate معنی pressure pressure به فارسی pressure ترجمه pressure تلفظ pressure معنی sometimes sometimes به فارسی stick stick around stick around به فارسی stick out stick out به فارسی stick up stick up به فارسی stick به فارسی stick معنی stickability stickability به فارسی sticker sticker به فارسی sticking plaster sticking plaster به فارسی stickit stickit به فارسی together together به فارسی together ترجمه together معنی اصرار کردن اصرار کردن به انگلیسی اصرار کردن چیست الصاق الصاق به انگلیسی الصاق چیست الصاق کردن الصاق کردن به انگلیسی الصاق کردن چیست اوقات اوقات به انگلیسی ایجاد ایجاد چیست ایجاد کردن ایجاد کردن به انگلیسی ایجاد کردن چیست ایجاد می کنند ایجاد می کنند به انگلیسی برجستگی داشتن برجستگی داشتن به انگلیسی برجستگی داشتن چیست برچسب برچسب به انگلیسی برچسب چیست به انتظار چیزی بودن به انتظار چیزی بودن به انگلیسی به انتظار چیزی بودن چیست به هم چسبیدن به هم چسبیدن به انگلیسی به هم می چسبند به هم می چسبند به انگلیسی به هم می چسبند چیست بهترین سایت آموزش زبان پایداری پایداری به انگلیسی پایداری چیست پوسته پوسته به انگلیسی پوسته چیست پوسته زمین پوسته زمین به انگلیسی پوسته زمین چیست پوسته کره زمین پوسته کره زمین به انگلیسی پوسته کره زمین چیست تاخیر کردن تاخیر کردن به انگلیسی تاخیر کردن چیست تحمل کردن تحمل کردن به انگلیسی ترجمه create ترجمه create به فارسی ترجمه crust ترجمه crust به فارسی ترجمه plate ترجمه plate به فارسی ترجمه pressure ترجمه pressure به فارسی ترجمه sometimes ترجمه sometimes به فارسی ترجمه stick ترجمه stick around ترجمه stick around به فارسی ترجمه stick out ترجمه stick out به فارسی ترجمه stick up به فارسی ترجمه stick به فارسی ترجمه stickability ترجمه stickability به فارسی ترجمه sticker ترجمه sticker به فارسی ترجمه sticking plaster ترجمه sticking plaster به فارسی ترجمه stickit ترجمه stickit به فارسی ترجمه together ترجمه together به فارسی ترجمه اصرار کردن ترجمه اصرار کردن به انگلیسی ترجمه الصاق به انگلیسی ترجمه الصاق کردن ترجمه الصاق کردن به انگلیسی ترجمه اوقات ترجمه اوقات به انگلیسی ترجمه ایجاد به انگلیسی ترجمه ایجاد کردن به انگلیسی ترجمه برجستگی داشتن ترجمه برجستگی داشتن به انگلیسی ترجمه برچسب به انگلیسی ترجمه به انتظار چیزی بودن به انگلیسی ترجمه به هم چسبیدن به انگلیسی ترجمه پایداری به انگلیسی ترجمه پوسته به انگلیسی ترجمه پوسته زمین به انگلیسی ترجمه تاخیر کردن به انگلیسی ترجمه تحمل کردن ترجمه تحمل کردن به انگلیسی ترجمه تردید کردن به انگلیسی ترجمه جلو آمدن به انگلیسی ترجمه چسباندن به انگلیسی ترجمه چسبندگی ترجمه چسبندگی به انگلیسی ترجمه چسبیدن به انگلیسی ترجمه چسبیده ترجمه چسبیده به انگلیسی ترجمه چماق ترجمه چماق به انگلیسی ترجمه چوب به انگلیسی ترجمه خراب ترجمه خراب به انگلیسی ترجمه درنگ کردن به انگلیسی ترجمه دشنه به انگلیسی ترجمه دشنه زدن ترجمه زمین به انگلیسی ترجمه سر برافراشتن ترجمه سر برافراشتن به انگلیسی ترجمه سرقت مسلحانه ترجمه سرقت مسلحانه به انگلیسی ترجمه سوراخ کردن ترجمه سوراخ کردن به انگلیسی ترجمه صفحات به انگلیسی ترجمه عصا به انگلیسی ترجمه فرو رفتن به انگلیسی ترجمه فشار ترجمه فشار ایجاد کردن به انگلیسی ترجمه فشار به انگلیسی ترجمه قابلیت محافظت ترجمه قابلیت محافظت به انگلیسی ترجمه قابلیت مقاومت ترجمه کره زمین به انگلیسی ترجمه گاهی اوقات به انگلیسی ترجمه گیر افتادن به انگلیسی ترجمه گیر کردن ترجمه گیر کردن به انگلیسی ترجمه متحمل شدن ترجمه متحمل شدن به انگلیسی ترجمه ملحق به انگلیسی ترجمه ملحق شدن ترجمه ملحق شدن به انگلیسی ترجمه ناقص ترجمه ناقص به انگلیسی ترجمه نصب کردن ترجمه نصب کردن به انگلیسی ترجمه وضع به انگلیسی ترجمه وقفه به انگلیسی تردید کردن تردید کردن به انگلیسی تردید کردن چیست تلفظ stick جلو آمدن جلو آمدن به انگلیسی جلو آمدن چیست چسباندن چسباندن به انگلیسی چسباندن چیست چسبندگی چسبندگی به انگلیسی چسبندگی چیست چسبیدن چسبیدن به انگلیسی چسبیدن چیست چسبیده چسبیده به انگلیسی چسبیده چیست چماق چماق به انگلیسی چماق چیست چوب چوب به انگلیسی چوب چیست خراب خراب به انگلیسی خراب چیست درنگ کردن درنگ کردن به انگلیسی درنگ کردن چیست دشنه دشنه به انگلیسی دشنه چیست دشنه زدن دشنه زدن به انگلیسی دشنه زدن چیست زمین زمین به انگلیسی زمین چیست سر برافراشتن سر برافراشتن به انگلیسی سر برافراشتن چیست سرقت مسلحانه سرقت مسلحانه به انگلیسی سرقت مسلحانه چیست سوراخ کردن سوراخ کردن به انگلیسی سوراخ کردن چیست صفحات صفحات به انگلیسی صفحات چیست عصا عصا به انگلیسی عصا چیست فرو رفتن فرو رفتن به انگلیسی فرو رفتن چیست فشار فشار ایجاد کردن فشار ایجاد کردن به انگلیسی فشار ایجاد کردن چیست فشار به انگلیسی فعل اصرار کردن فعل الصاق کردن فعل ایجاد کردن فعل تاخیر کردن فعل تحمل کردن فعل تردید کردن فعل جلو آمدن فعل چسباندن فعل درنگ کردن فعل سوراخ کردن فعل فرو رفتن فعل گیر افتادن فعل متحمل شدن فعل ملحق شدن فعل نصب کردن قابلیت محافظت قابلیت محافظت چیست قابلیت مقاومت قابلیت مقاومت به انگلیسی قابلیت مقاومت چیست کاغذ خودچسب کاغذ خودچسب به انگلیسی کاغذ خودچسب چیست کره زمین کره زمین به انگلیسی کره زمین چیست کلمه plate کلمه اوقات کلمه برچسب کلمه پایداری کلمه پوسته کلمه چسبندگی کلمه چسبیدن کلمه چوب کلمه خراب کلمه دشنه کلمه صفحات کلمه عصا کلمه فشار کلمه ملحق کلمه ناقص کلمه وضع کلمه وقفه گاهی اوقات گاهی اوقات به انگلیسی گاهی اوقات چیست گیر افتادن گیر افتادن به انگلیسی گیر افتادن چیست گیر کردن گیر کردن چیست لغت الصاق لغت ایجاد لغت برچسب لغت پایداری لغت پوسته لغت چسبندگی لغت چسبیدن لغت چماق لغت خراب لغت دشنه لغت صفحات لغت عصا لغت فشار لغت ملحق لغت ناقص لغت وضع لغت وقفه متحمل شدن متحمل شدن به انگلیسی متحمل شدن چیست مشمع چسب دار مخصوص روی زخم معنی create معنی create به فارسی معنی crust معنی crust به فارسی معنی plate معنی plate به فارسی معنی pressure معنی pressure به فارسی معنی sometimes معنی sometimes به فارسی معنی stick معنی stick around معنی stick around به فارسی معنی stick out معنی stick out به فارسی معنی stick up معنی stick up به فارسی معنی stick به فارسی معنی stickability معنی stickability به فارسی معنی sticker معنی sticker به فارسی معنی sticking plaster معنی sticking plaster به فارسی معنی stickit معنی stickit به فارسی معنی together معنی together به فارسی معنی اصرار کردن معنی اصرار کردن به انگلیسی معنی الصاق معنی الصاق به انگلیسی معنی الصاق کردن معنی الصاق کردن به انگلیسی معنی اوقات معنی اوقات به انگلیسی معنی ایجاد معنی ایجاد به انگلیسی معنی ایجاد کردن معنی ایجاد کردن به انگلیسی معنی ایجاد می کنند معنی برجستگی داشتن معنی برجستگی داشتن به انگلیسی معنی برچسب معنی برچسب به انگلیسی معنی به انتظار چیزی بودن معنی به انتظار چیزی بودن به انگلیسی معنی به هم چسبیدن معنی به هم چسبیدن به انگلیسی معنی به هم می چسبند معنی پایداری معنی پایداری به انگلیسی معنی پوسته معنی پوسته به انگلیسی معنی پوسته زمین معنی پوسته زمین به انگلیسی معنی پوسته کره زمین معنی تاخیر کردن معنی تاخیر کردن به انگلیسی معنی تحمل کردن معنی تحمل کردن به انگلیسی معنی تردید کردن معنی تردید کردن به انگلیسی معنی جلو آمدن معنی جلو آمدن به انگلیسی معنی چسباندن معنی چسباندن به انگلیسی معنی چسبندگی معنی چسبندگی به انگلیسی معنی چسبیدن معنی چسبیدن به انگلیسی معنی چسبیده معنی چسبیده به انگلیسی معنی چماق معنی چماق به انگلیسی معنی چوب معنی چوب به انگلیسی معنی خراب معنی خراب به انگلیسی معنی درنگ کردن معنی درنگ کردن به انگلیسی معنی دشنه معنی دشنه به انگلیسی معنی دشنه زدن معنی زمین معنی زمین به انگلیسی معنی سر برافراشتن معنی سر برافراشتن به انگلیسی معنی سرقت مسلحانه معنی سرقت مسلحانه به انگلیسی معنی سوراخ کردن معنی سوراخ کردن به انگلیسی معنی صفحات معنی صفحات به انگلیسی معنی عصا معنی عصا به انگلیسی معنی فرو رفتن معنی فرو رفتن به انگلیسی معنی فشار معنی فشار ایجاد کردن معنی فشار ایجاد کردن به انگلیسی معنی فشار به انگلیسی معنی قابلیت محافظت معنی قابلیت محافظت به انگلیسی معنی قابلیت مقاومت معنی کاغذ خودچسب معنی کره زمین معنی کره زمین به انگلیسی معنی کلمه stick معنی گاهی اوقات معنی گاهی اوقات به انگلیسی معنی گیر افتادن معنی گیر افتادن به انگلیسی معنی گیر کردن معنی گیر کردن به انگلیسی معنی متحمل شدن معنی متحمل شدن به انگلیسی معنی ملحق معنی ملحق به انگلیسی معنی ملحق شدن معنی ملحق شدن به انگلیسی معنی ناقص معنی ناقص به انگلیسی معنی نصب کردن معنی نصب کردن به انگلیسی معنی وضع معنی وضع به انگلیسی معنی وقفه معنی وقفه به انگلیسی ملحق ملحق به انگلیسی ملحق چیست ملحق شدن ملحق شدن به انگلیسی ملحق شدن به فارسی ملحق شدن چیست ناقص ناقص به انگلیسی ناقص چیست نصب کردن نصب کردن به انگلیسی نصب کردن چیست واژه الصاق واژه اوقات واژه ایجاد واژه برچسب واژه پایداری واژه پوسته واژه تردید کردن واژه چسبندگی واژه چسبیدن واژه چماق واژه چوب واژه خراب واژه دشنه واژه صفحات واژه عصا واژه فشار واژه ملحق واژه ناقص واژه وضع واژه وقفه وضع وضع به انگلیسی وضع چیست وقفه وقفه به انگلیسی وقفه چیست