چه چیزی منجر به موفقیت می شود؟ - پورتال رنگی
خوب بودن و یا باهوش بودن: چه چیزی منجر به موفقیت می شود؟
برای دستیابی به موفقیت – هم به عنوان یک فرد و هم به عنوان یک جامعه – ما اغلب باید بازیکنان خوب تیم باشیم. اما چه کسی بهترین هم بازی است؟ آیا شما باید در نظر مردم ماهر باشید یا باید با اراده و مصمم عمل کنید؟ چه افرادی بیشتر به دنبال موفقیت هستند؟
وقتی که شما برای یک مصاحبه شغلی می روید، ممکن است شنیده باشید که بسیاری از کارفرمایان بیش از آن که به این نکته توجه کنند که شما چه طور آدمی هستید، به مهارت های شما توجه می کنند.
کارفرمایان ممکن است مخفیانه از یک دیگر بپرسند، “آیا این شخص برای روحیه تیم ما مناسب است؟” به طور طبیعی افراد خوب و سازگار می توانند با رویی گشاده و نفرت غریزی از درگیری، تاثیر اولیه مثبتی در کارفرامایان بگذارند.
اما آیا خوب بودن به تنهایی میتواند در طولانی مدت به ما کمک بکند؟
به نظر می رسد ممکن است حقایقی پشت این تصور وجود داشته باشد که “مردم در همه شرایط نمی توانند با خوبی کردن موفق شوند”. این بدان معنا نیست که شما نباید هدف مشترک را داشته باشید – بلکه بدین معناست که “خوب بودن و خوب کار کردن” با هم متفاوت است.
این حداقل چیزی است که محققان دانشگاه بریستول در انگلستان، دانشگاه مینه سوتا در مینیاپولیس و دانشگاه هیدلبرگ در آلمان می گویند.
پروفسور یوجینو پروتو، نویسنده مطالعه اخیر ” چه چیزی باعث می شود که بازیکنان موفقی باشیم” می نویسد: ” ما می خواستیم بفهمیم که چه عواملی ما را تبدیل به موجوداتی اجتماعی می کند. به عبارت دیگر، چه چیزی ما را قادر می سازد تا در شرایطی که همکاری نه تنها برای خودمان بلکه برای همه مفید است، به طرز مطلوبی رفتار کنیم.”
پروفسور پروتو و همکارانش در مقاله ای که در مجله اقتصاد سیاسی منتشر شده است توضیح می دهند که ما ممکن است به بیش از یک محیط خوب برای پیش رفت در یک زمینه اجتماعی نیاز داشته باشیم.
بیشتر بخوانید:
آیا همکاری با خوب بودن یکسان است؟
دانشمندان، در زمینه های اجتماعی، بار ها این مسئله را مورد استدلال قرار داده اند که خوب بودن بهایی دارد، زیرا مهربانی می تواند جهانی شود و خوب نبودن، در واقع، ممکن است انرژی احساسی بیشتری جذب کند و منجر به نتایج روان شناختی ضعیف تری شود.
اما، پروفسورپروتو و همکارانش در مطالعه اخیر بیشتر به این موضوع فکر کرده اند که واقعا یک شخص مبتدی ولی خوب بودن ممکن است به شما در موفقیت تان کمک نکند. چرا؟ به خاطر این که، به طرز شگفت انگیزی، ممکن است جلو همکاری شما را بگیرد.
پروفسور پروتو می گوید: “افراد ممکن است به طور طبیعی فرض کنند که افرادی که خوب، با وجدان و سخاوتمند هستند، به طور خودکار همکاری بیشتری دارند، اما تحقیقات به ما نشان می دهد که هوش، شرط اولیه برای داشتن یک جامعه یکپارچه و تعاونی است.”
“داشتن رفتار خوب و خوش قلبی هم روی همکاری اثر دارد، اما این تاثیری گذرا و کوچک است.”
محققان برای تأیید ویژیگی های اصلی بازیکن موفق یک تیم، از شرکت کنندگان در مطالعه خواسته اند تا چهار بازی را انجام دهند، که هر کدام نشان دهنده یک وضعیت استراتژیک خاص است.
این بازیها – که بعضی از آنها جزئی از نظریه بازی هستند – عبارتند از: معضل زندانی(Prisoner’s Dilemma)، شکار گوزن(Stag Hunt )، نبرد جنسیت و یک برنامه پیش رفته تشکیل شده از شرکت کنندگان اخیر، که محققان آن را “نبرد سازش گرایانه جنسیت ” نام نهاده اند. محققان، در این بازی ها، همه الگوهای همکاری و تصمیم گیری موفق را بررسی می کنند.
در همه این بازی ها، تعامل بین شرکت کننده بارها اتفاق می افتد و اطمینان حاصل می شود که افراد درگیر در این بازی فرصتی برای ارزیابی رفتار و انتخاب های طرف مقابل شان دارند.
پروفور پروتو و همکارانش متوجه شدند که در شرایطی که شرکت کنندگان باید تصمیم بگیرند که دستاوردهای فعلی و یا دستاوردهای آینده ممکن است بیشتر ارزشمند باشد، افرادی که دارای IQ بالاتری بودند، به طور متوسط در هر دور تمایل بیشتری برای کسب پول داشتند.
این اطلاعات نشان می دهد که در یک سناریو که خواستار همکاری است، مهم این است که بتوانیم یک استراتژی مناسب ارائه دهیم و همچنین به طور دقیقی نتایج انتخاب ها و اقدامات فعلی را پیش بینی کنیم.
جالب است بدانید که محققان همچنین دریافتند که افراد با وجدان در اقدامات شان محتاطانه تر عمل می کنند و این نکته باعث می شود آنها تمایل کمتری به همکاری داشته باشند.
بیشتر بخوانید:
جملات ناب و پرمعنا برای موفقیت
گامهای چهارگانه: از استرس تا موفقیت
عادتهای بد و مانع موفقیت را بشناسید !
دلایلی که باعث عدم موفقیت در کار می شوند
شما باید رفتار هوشمندانه داشته باشید
پروفسور پروتو و تیمش توضیح می دهند که دو ویژگی که ما ممکن است به عنوان نقش مهمی در رفتار استراتژیک و همکاری با نام وجدان و توافق پذیری در نظر بگیریم، می تواند به ما در تصمیم گیری های خوب کمک کند.
با این حال، برای اینکه چنین صفاتی واقعا موثر باشند، باید با هدفی راهبردی حمایت شوند، که این مسئله با هوشمندی و برآورد صحیح موقعیت ها به دست می آید.
دکتر پروتو هم چنین می گوید:” مزیت دیگر هوش بالا چه در تحقیقات ما و چه در زندگی واقعی، قدرت پردازش سریع اطلاعات است، که باعث می شود تجربیات ما بیشتر شود و چیزهای بیشتری یاد بگیریم.”
به طور خلاصه، هوش بالا این اطمینان را به وجود می آورد که شما از هر گونه اشتباه در گذشته درس می گیرید، استراتژی درستی را برای همکاری انتخاب می کنید و از آن در جا درست خود استفاده می کنید.
او می افزاید: “از این سناریو می توان در محل کار نیز استفاده کرد، جایی که احتمال دارد افراد هوشمند، تصویر بزرگتری را ببینند، با هم همکاری کنند و در نهایت در شغل خود پیش رفت کنند.”
نتایجی که این تیم بدست آورده است نشان می دهد که ما باید کودکان را با روش های هوشمندانه آموزش دهیم و تمرکز خود را روی هوش آن ها بگذاریم. اگر ما و جامعه می خواهیم که کودکانمان در آینده رشد کنند و موفق شوند، این بهترین راه برای رشد آن هاست.
دستیار نویسنده، اندیس سوفیانوس میگوید:” نتایج ما نشان می دهد که با آموزش و تمرکز بر روی هوش کودک در اوایل کودکی، می توانیم به طور بالقوه نه تنها موفقیت اقتصادی فرد را تضمین کنیم، بلکه سطح همکاری او در جامعه را در زندگی آینده او افزایش دهیم. “