بی مسئولیتی فرزندان، بزرگ ترین دشمن والدین - پورتال رنگی

مهارت های زندگی ۱۷ فروردین ۱۳۹۷ بدون دیدگاه

بی مسئولیتی فرزندان، بزرگ ترین دشمن والدین

بی مسئولیتی فرزندان بزرگ ترین دشمن والدین

یک ضرب المثل قدیمی می گوید: “ثروتی که از طریق غرور به دست می آید، کاهش می یابد، اما ثروتی که از طریق کار جمع می شود، افزایش می یابد.” این توصیه خوبی است. اکثر افراد این روش را در زندگی خود اعمال کرده اند. ما معتقدیم که هر چیز خوب یا ارزشمند،  به آسانی به دست نمی آید، بنابراین به سختی کار می کنیم تا آنچه را که می خواهیم کسب کنیم. متأسفانه، امروزه بچه ها این پیام را فراموش کرده اند. آن ها در عین بزرگ شدن، احساس می کنند و عمل می کنند و تنها حقوق خود را، پول، جدید ترین تلفن همراه های هوشمند، تلوزیون، لباس های مارک دار و … می دانند. اما نگرش های حقوقی در فرهنگ ما فراگیر است و با آنچه به فرزندان تدریس می کنیم شروع می شود.

از حدود 20 سال پیش تا الان، شما دیگر تمایل ندارید که یک  فرزند حدود 30 ساله در خانه داشته باشید که از کارت بانکی شما استفاده می کند و میلی به سر کار رفتن برای دخل و خرج خود ندارد.

این حقوق ها از کجا شروع شدند

هیچ کدام از ما نمی خواهیم که فرزندمان احساس بی مسئولیتی کند، اما در اکثر خانواده ها به خصوص خانواده های خوب این اتفاق می افتد. والدینی که تلاش می کنند دوران کودکی فرزندشان سرشار از شادی و خوشحالی باشد و کودک ازهمه چیز بی نیاز باشد، در اصل در یک دام می افتند. بدین منظور که والدین تمایل دارند کودک هر آنچه که می خواهد را فراهم کنند. و فرزند بدون درخواستِ هیچ خواسته ایی بزرگ می شود، او می داند که نیاز ها و تمایلاتش توسط والدینش برآورده می شود و والدینش همیشه برای فراهم کردن خواسته هایش حضور دارند. پس هیچ تلاشی برای رسیدن به خواسته هایش نمی کند.

نیاز های ضروری فرزندان باید توسط والدین مورد بررسی قرار گیرد. آیا کودک شما به آن تلفن نیاز دارد یا فقط آن را می خواهد؟؟ از لباس هایی که دارد کدام یک را می خواهد و به کدام یک احتیاج دارد؟؟ شما به عنوان پدر و مادر باید شروع به تمایز بین نیازها و خواسته ها کنید.

ما می خواهیم که فرزندانمان احساس خوشی و عشق داشته باشند، اما تقلا کردن ما می تواند آن ها را از لحاظ ذهنی تضغیف کند. ما با انجام دادن بیش از حد بعضی از کار ها سبب توسعه- ی  بی مسئولیتی آن ها می شویم. امروزه روانشناسان، احساسات و شرایط کودکان را بررسی می کند.

با این حال، هنگامی که بچه ها هر آنچه که می خواهند را فورا دریافت میکنند، به طور غیر مستقیم احساس مسئولیت و تشکر درون آن ها از بین می رود. امی McCready، بنیانگذار راه حل های مثبت والدین، معتقد است که این یک بیماری به نام “من، من، من” است، که در آن والدین می خواهند هر کاری انجام دهند تا مطمئن شوند که کودکان آن ها خوشحال هستند.

والدین خوب متاسفانه کسانی هستند که به فرزندان خود هر آنچه که می خواهند می دهند و سبب اپیدمی حقوقی در فرزندانشان می شوند. این که بخواهید فرزندتان شاد باشد بسیار عالی است، اما راه های زیادی وجود دارد که شخصیت فرزنداتان را رشد دهید بدون این که این بی مسئولیتی فرزند در خانواده شما وارد شود.


بیشتر بخوانید:

مسئولیت از دیدگاه حقوق مدنی

چگونه با فرار از مسئولیت در نوجوانان مقابله کنیم ؟


چگونه متوجه شویم که کودکمان بی مسئولیت است؟

برخی از شاخص ها در رفتار کودک شما وجود دارد که به شما نشان می دهد که آیا آن ها بی مسئولیت و خودخواه هستند یا خیر.

این فقط چند نمونه است:

  • با از دست دادن چیزی به خوبی کنار نمی آیند.
  • آن ها با برد رقیب خود (چه در ورزش، یک بازی روی تخته یا در یک مسابقه در زمین بازی) به او تبریک نمی گویند.
  • با شنیدن کلمه “نه” عکس العمل خوبی نشان نمی دهند.
  • برای کار های خانه کمک نمی کنند.
  • هنگامی که از آنها خواسته می شود کمک کنند، گلایه و شکایت می کنند، و آن طور که از آنها انتظار می رود به خانواده کمک نمی کنند.
  • آنها اغلب فکر می کنند که قوانین فقط برای افراد دیگر اعمال می شود و نه برای آن ها.
  • اگر در مدرسه یا محل زندگی خود دچار مشکلی شوند، از والدین خود توقع کمک و حل مشکل را دارند.
  • آن ها توقع دارند بخاطر رفتار خوبی که با عروسک ها و اسباب بازی ها دارند تشویق شوند و فکر می کنند بخاطر رفتار خوبی که با والدین دارند نیازی به تشویق ندارند. این موضوع اغلب در مکان های عمومی مخصوصا بازار اتفاق می افتد.
  • آنها به احساسات، نیازها یا خواسته های دیگران اهمیت نمی دهند.به عبارتی، شخصیت آن ها حول محور قانون خودخواهی و خودگرایی میچرخد.
  • آنها مسئولیت رفتار ها و اشتباهات خود را نمی پذیرند. یا بهانه می آوردند و یا به گردن دیگران می اندازند.
  • هرگز از آنچه که دارند راضی نیستند. همیشه بهتر، بزرگتر و بیشتر از آنچه که دارند یا می خواهند انجام دهند را طلب می کنند.
  • در مواقع لازم مانند هنگام دریافت هدیه، تشکر و قدردانی نمی کنند و شما همیشه به عنوان والدین باید او را مجبور به استفاده از کلمه ” متشکرم” بکنید.
  • اگر دوستشان چیزی داشته باشد انتظار دارند که آن ها نیز باید آن را داشته باشند.
  • اگر آن ها لیستی از اقلام برای یک روز تولد یا تعطیلات را تهیه کنند، انتظار دارند که تمام اقلام موجود در فهرست خود را دریافت کنند. اگر آن ها تمام اقلام مورد درخواست را دریافت نکنند، به جای آن که از آنچه دریافت کرده اند راضی باشند، نا امید می شوند.
  • آنها همیشه به دنبال اول شدن هستند و زمانی که اولین نیستند، ناراحت می شوند و یا بسیار نا امید می شوند (برای مثال اولین نفر در صف،  اولین نفر برای تکمیل یک کار، اولین نفر برای انجام تمرین).
همچنین بخوانید:  بازگشت به رابطه تمام شده، بله یا خیر!

بیشتر بخوانید:

چگونگی پذیرفتن اشتباهات

روش متقاعد کردن دیگران برای پذیرفتن اشتباه


چگونه از بی مسئولیتی فرزندانمان جلوگیری کنیم؟

از امروز می توانید با استفاده از گفتن کلمه “بله” یا “خیر” به کودکتان، قدرت را دست بگیرید. شما به عنوان والدینشان، می توانید قوانین را تعیین کنید و راه هایی را پیش پای کودکتان بگذارید که احساس قدردانی و مسئولیت را یاد بگیرد. در بخش زیر چند روش برای راهنمایی والدین برای جلوگیری از تربیت یک کودک بی مسئولیت و خودخواه وجود دارد:

دیگر به جای فرزندتان وظایف آن ها را انجام ندهید:

برای فرزندتان همه کار انجام ندهید، بس کنید. بذارید آن ها خودشان کار های خود را انجام دهند. اگر فرزندتان توانایی کنترل یک بازی ویدیویی را دارد، پس قادر به شستن ظرف ها، جمع آوری برگ درختان، مرتب کردن تخت و دیگر کار ها نیز می باشد.

کودکان خیلی بیشتر از آن چه که ما فکر می کنیم توانایی انجام کار ها را دارند. در جهان سوم، کودکان 5 ساله در کنار خیابان آب نبات می فروشند، با خریداران ارتباط بر قرار می کنند و تمام روز را برای کمک کردن به خانواده خود کار می کنند. بنابراین ما هم می توانیم از کودک 5ساله خود برای مرتب کردن تخت، گذاشتن ظرف ها در ماشین ظرف شویی، و تمیز کردن اسباب بازی هایشان درخواست کمک کنیم.

بچه ها هنگامی که یک انگیزه درست داشته باشند، باهوش، توانا و کارآمد هستتند. اگر انتظار داشته باشید که آن ها می توانند یک کار را انجام دهند، پس قادر به انجام آن خواهند بود. اگر انتظار داشته باشید که آن ها نمیتوانند کاری انجام دهند، پس قادر نخواهند بود که آن  کار را انجام دهند. والدین می توانند با فراهم کردن مسیر درست و تعیین انتظاراتی که از فرزندشان دارند به آن ها قدرت بدهند تا بتوانند کار های خود را در دست بگیرند.

اگر فرزندانتان  قادر به انجام کاری هستند، اجازه دهید آن را انجام دهند!

به آن ها آموزش دهید که باخت را بپذیرند:

فرزندان شما همیشه و در همه جا برنده نخواهند شد.بنابراین، آن ها باید هنر پذیرش باخت را یاد بگیرند. از همان کودکی، باید به آنها آموزش داده شود که به برنده تبریک بگویند و با حریف خود دست بدهند. در مورد برنده شدن و باختن با فرزنداتان صحبت کنید. به آن ها بگویید گاهی بهتر است ببازند. این یک فرصت برای یادگیری و تبدیل شدن به انسانی بهتر و کامل تر است. آنها باید به برنده تبریک بگویند چرا که بعضی اوقات ممکن است آن ها برنده شوند و این امر باید برای دیگران هم خوش آیند باشد که به یک شخص فروتن تبریک بگویند.

جهان جای بهتری خواهد شد اگر بتوانیم از موفقیت دیگران خوشحال شویم. به خصوص اگر آن ها، اعضای خانواده و دوستان ما باشند. مثلا هنگام بازی کردن با خانواده و دوستان به آن ها هم آموزش دهید.

به بازنده، بگویید “بار دیگر موفق می شوی” و به او یک لبخند واقعی بزنید. فرزندتان را آموزش دهید که این ها راه کار هایی برای مهربانی است. برای بچه هایی با سن کم تر درک  این موضوع می تواند سخت تر باشد، اما با رفتار ها و اصرار های شما در این زمینه که حتی اگر فرزندتان برنده هم نباشد باید در آن زمان نیز رفتار مشابه ایی از خود نشان دهد آن ها را با محیط سازگار کنید.در نهایت شما مزد زحمات خود را خواهید گرفت و کودکی تربیت خواهید کرد که واقعا یاد گرفته است برای دیگران خوشحال باشد. زیرا آن ها می فهمند که همیشه نمی توانند برند باشند.

برای فرزند خود توضیح دهید که بسیاری از بزرگان جهان در ابتدا-ی راه خود دچار شکست و باخت شدند. اوپرا در اولین مصاحبه شغلی خود در رابطه با “شو” و تلوزیون رد شد. تام هنکس از کالج اخراج شد و قبل از آن که مشهور شود، مسئول تلفن یک مهمان خانه بود. شما همچنین می توانید از این فرصت برای توصیف برد و باخت برای فرزندانتان در بازی هایشان استفاده کنید. موارد خوب را بیان کنید و سپس از آن ها بپرسید آیا آن ها می توانند پیشرفت کنند؟؟ بذارید خودشان به این موضوع فکر کنند به جای آن که شما جواب را به آن ها بگویید. در غیر این صورت، شما فقط به عنوان پدر و مادر انتقاد خواهید کرد.


بیشتر بخوانید:

4 مرحله پرورش کودکان بر اساس دانش و حکمت تبت

رقابت های فرزندان: 10 نکته برای جلوگیری از نا امیدی والدین


درمورد پذیرش مسئولیت ها با آن ها صحبت کنید:

همه ما یک شخص در زندگی خود  داریم  که به طور مداوم دیگران را به خاطر چیزهای بدی که در زندگی آن ها اتفاق می افتد، سرزنش می کند. فکر می کند هرگز خودش مقصر نیست و همیشه دیگران مسئول سقوط و شکست او هستند. همه آن ها روزی کودک بودند، و همه آن رفتار ها احتمالا در زمان کودکی آغاز شده و دیگر نتوانستند جلوی آن را بگیرند و این نگرش را برطرف کنند. آن ها نمی دانند چگونه مسئولیت اقدامات خود را بپذیرند.

همچنین بخوانید:  روش های ایجاد یک رابطه دائمی

والدین باید به  فرزندان خود از سن نوجوانی آموزش دهند  تا مسئولیت کارهای اشتباه خود را بر عهده بگیرند. اگر آن ها مرتکب اشتباهی شوند، مسئول آن خودشان هستند. به جای آن که فرزند خود را برای انجام آن اشتباه سرزنش کنید، به آن ها یاد دهید از اشتباهات خود درس عبرت بگیرند. با آن ها در مورد این که چرا و چگونه این اتفاق افتاد بحث کنید. به آن ها یاد دهید در آن شرایط مسئولیت پذیر باشند و احساس مالکیت داشته باشند. با این روش آن های یاد خواهند گرفت که اگر بار دیگر در چنین شرایطی قرار بگیرند، چگونه عمل کنند. به آن ها کمک کنید تا روش های بهتری برای رسیدگی به وضعیت را تعیین کنند، به طوری که اگر بار دیگر این اتفاق افتاد، آن ها به لحاظ ذهنی و احساسی بهتر در آن رویداد، با فرد یا شرایط برخورد می کنند.

“متاسفم” یک عبارت قدرتمند است. افراد بالغی که از این عبارت استفاده نمی کنند در اصل در دوران کودکی به درستی آموزش ندیده اند که عذر خواهی کنند. کودکان خود را برای استفاده از آن آموزش دهید و خود نیز گاهی  از آن استفاده کنید.چه  برای اشتباهات بزرگ و چه اشتباهات کوچک. آن ها باید یاد بگیرند هنگامی که معذرت خواهی می کنند از عبارت خاصِ ” من معذرت می خواهم که …” استفاده کنند. مسئولیت پذیری به معنای یک عذرخواهی دلسوزانه است. آن ها باید بدانند که چه کار هایی سبب صدمه به دیگران می شود تا بتوانند از صمیم قلب عذر خواهی کنند. اگر آن ها احساسات دیگران را درک نکنند، بسیار سخت خواهد شد که برای اقدامات اشتباه خود ابراز تاسف کنند. بنابراین والدینی که وقت خود را صرف این می کنند که به کودک خود معنی درد را آموزش دهند، کودکی خواهند داشت که احساس همدلی و همدردی را درک می کند.

به عنوان مثال، اگر فرزند شما کلاه بهترین دوست خود را دزدیده است، قبل از آن که کلاه را به خانه دوستش ببرید و عذر خواهی کنید، با کودکتان صحبت کنید. از کودک خود بپرسید: “اگر خود تو یک کلاه داشتی که دزدیده شده بود و تو برای خرید آن تلاش و کار بسیار کرده بودی و یا این کلاه یه هدیه ارزشمند از نسل قبل به تو رسیده بود چه حسی داشتی؟؟” کاری کنید که با دوست خود احساس همدردی کند. و به جای فریاد زدن بخاطر کار اشتباه او، به او یک فرصت برای درس عبرت گرفتن از اشتباهش بدهید. همچنین به او یاد دهید کلاه را به دوستش بازگرداند و عذر خواهی کند، این بهترین روش تنبیه است.

درمورد ارزش پول با او صحبت کنید:

این موضوع مهم است که در مورد پول از سنین نوجوانی با فرزند خود صحبت کنید. کودکان باید در مورد ارزش پول و ماهیت ضروری آن در زندگی ما آموزش ببینند. صحبت کردن در مورد پول و هزینه زندگی باید یک مکالمه در خانه شما باشد. آن ها باید بدانند که غذا، خانه، حمل و نقل و لباس همه نیاز به پول دارند. پول از کار کردن به دست می آید، آن ها همچنین باید ببینند که زمان هایی وجود دارد که حتی شما هم نمی توانید چیزی را که می خواهید داشته باشید. به طور واضح درمورد بودجه با آن ها صحبت کنید،  تا اگر زمانی مجبور شدید به آن ها بگویید ” بودجه ما کافی نیست” معنی حرف شما را درک کنند.

اگر یک کودک هرگز مجبور به کسب پول نباشد برای او دشوار است که ارزش آن  را درک کند. یکی از بهترین راه های یادگیری کودک برای ارزش گذاری پول، فراهم کردن روش های. کسب درآمد برای آن هاست. اگر آنها خیلی جوان هستند که نمی توانند جایی استخدام شوند، با این حال هنوز هم می توانند با رانندگی برای همسایه ها، پرستار بچه شدن، پرستار حیوانات شدن، و کار کردن برای دوستان و همسایه ها کسب درآمد کنند. آن ها همچنین می توانند کار های خانه برای دیگران انجام دهند و در قبال کار هایی که انجام می دهند پول بگیرند. اگر شما در حال حاظر سر کار هستید، به عنوان یک عضو خانواده می توانید برای آن ها نیز مقداری کار فراهم کنید تا آن ها نیز بتوانند درآمدی داشته باشند. نکته اصلی این است که آن ها در قبال کاری که انجام می دهند و زحمتی که می کشند این پول را دریافت می کنند.

بی حوصله نباشید و برای کار های کودکانتان بیش از حد به آن ها دستمزد ندهید، تا زمانی که کار خود را تکمیل نکرده اند و آن را درست انجام نداده اند به آن ها پول ندهید، تا این گونه ارزش پول را درک کنند. لیستی از کار ها و دستمزد هایی که بابت آن دریافت می کنند را برای آن ها تهیه کنید. این به آن ها نشان می دهد که دقیقا چه می خواهند و چه مقدار پول می توانند کسب کنند. پس از آن هنگامی که یک وسیله الکترونیکی یا یک اسباب بازی می خواهند، ابتدا از شما می خواهند که چگونه آن را به دست آورند؟ به جای آن که چگونه آن را از شما بگیرند!

فقط بگویید نه و آن ها را مجبور به انجام آن کار کنید:

شما والدین آن ها هستید، شما می توانید از کلمه “نه” استفاده کنید. آیا تا به حال کودکی را دیده اید که هرگز توسط والدین خود کلمه “نه” را نشنیده باشد؟؟ اگر دیده اید پس این کودک خرابکار ترین کودکی است که نیاز به یک تحول کلی دارد. وقتی والدین خیلی سریع در برابر خواسته های فرزند پاسخ مثبت می دهند، پس از آن کودک بزرگ می شود و فکر می کند که هنوز هم جهان باید در برابر خواسته های او پاسخ مثبت دهد. و چنین دنیایی وجود ندارد.

همچنین بخوانید:  پشیمانی های دوران 20 سالگی

بجه های ما در آینده طرد شدن، شکسته شدن قلب، و بار ها و بار ها کلمه “نه” را در تمام بخش های زندگیشان تجربه خواهند کرد. اگر آن ها بتوانند این تجربه را در خانه خود کسب کنند و بتوانند با کلمه “نه” به راحتی کنار بیایند، در دراز مدت برای آن ها بهتر خواهد بود. آن ها در دنیای واقعی بهتر با پاسخ های منفی کنار می آیند چون تعداد دفعات بیشتری این پاسخ های منفی را از دهان شما شنیده اند و می توانند احساسات خود را کنترل کنند. به عنوان مثال اگر آن ها یک بازی ویدیویی را می خواند و شما به آن ها بگویید نه، تو برای به دست آوردن آن باید تلاش کنی، آن ها به سراغ لیست خود می روند و محاسبه می کنند که چه مقدار کار باید انجام دهند تا بتوانند آن بازی ویدیویی را به دست آورند. آن ها همچنین مهارت های ارزشمند دیگری نیز در این راه یاد خواهند گرفت، مانند مدیریت زمان، زیرا در این راه چندین روز و هفته را باید برای به دست آوردن خواسته خود و انجام کار ها صرف کنند.

استفاده از کلمه “نه” فرزند شما را برای کسب آن چه که می خواهد توانمند می سازد.”شما آن ها را برای ماهیگیری آموزش می دهید”. این یک ضرب المثل است.

“اگر شما به یه انسان یک ماهی بدهید، آن را در یک وعده خواهد خورد، اما اگر به او ماهیگیری یاد بدهید، او تمام عمر ماهی خواهد خورد”

به فرزندان خود چگونگی روش کسب درآمد را یاد دهید تا یک عمر بتوانند از پس خود برآیند.

وقتی فرزندان شما یاد میگیرند که می تواند چیزی را که واقعا می خواهند به دست بیاورند، پس از آن که نهایتا آن را به دست آورند احساس قدرت می کنند. آن ها به سختی کار می کنند و سپس به هدف خود می رسند. خودشان آن را به دست آورده اند. این یک عامل قدرتمند برای افزایش عزت نفس است. فهرست کار ها را نگه دارید تا فرزندتان فرصت رشد با تکمیل وظایف خود و به دست آوردن چیز هایی که در زندگی می خواهد را افزایش دهد.


بیشتر بخوانید:

مهارت نه گفتن و اصول آن

آموزش روش ساده نه گفتن به کودک

جواب رد دادن به درخواست های دیگران؛ چگونه؟


به آن ها کمک کنید تا قدردانی کنند:

هم مانند آموزش به فرزندان در مورد عذرخواهی و باخت، قدردانی کردن هم یک درس می باشد. یک سخن است که می گوید:

“قدردانی زمانی شروع می شود که احساس حق به جانب بودن به پایان می رسد”

فرزندانتان یاد می گیرند زمانی که چیزی می خواهند اول سپاس گذار باشند. از شما انتظار می رود گاهی با گفتن کلمه “بله” انتظارات فرزندتان را متناسب کنید، به آن ها اجازه خواستن بدهید. البته نه برای نیاز های اولیه ی زندگی بلکه برای نیاز های ضرروی.

به آن ها یاد بدهید که از عبارت “سپاسگزارم” استفاده کنند. با آن ها در مورد این که زمانی که شخصی به آن ها کادو می دهد (یا مثلا پدر یا مادرش) چقدر باید کار کند تا بتواند پول لازم برای خرید آن هدیه را به دست آورد. با آن ها در مورد این که چقدردر زندگی داشتن دوستان و خانواده سخاوتمند مهم است، زیرا همه از این نعمت برخوردار نیستند. به آن ها سپاسگزاری از دیگران را چه به صورت شفایی و چه به صورت کتبی آموزش دهید. هنگامی که فرزند شما یک هدیه را دریافت می کند، آنها را به یاد می آورد. لازم نیست طولانی و فصیح باشد. تنها یادگیری این که زمانی که هدیه ایی دریافت می کنند تشکر کنند احساس قدردانی را درون آن ها زنده می کند. آن ها می توانند این مهارت ارزشمند را تا بزرگسالی هم حفظ کنند.

افراد قدردان نیز افراد شادتری هستند، بنابراین به فرزند خود کمک کنید تا متوجه شود که آن ها باید در بزرگسالی و در کودکی، در زندگی خود همواره سپاسگزاری کنند.

به آن ها کمک کنید تا کمک کردن به دیگران را تمرین کنند:

فرصت هایی را پیدا کنید که خودتان و فرزندتان با هم به دیگران کمک کنید. این می تواند اهدا کردن چیز های مادی باشد اما هنگامی که وقت خود را در اختیار دیگران قرار می دهید بسیار ارزشمند است. صرف کردن وقت خود و فرزندتان برای کمک به دیگران، یک ارزش والا دارد و یک درس بسیار مهم در زندگی است.

ما به شدت بر این باوریم که وقتی جوانان به طور داوطلبانه، احترام، انعطاف پذیری، و مهارت های رهبری خود را افزایش می دهند، توانایی ها و فرصت ها به طور مثبت در جامعه گسترده تر می شود. فلسفه ما، داوطلب شدن را به عنوان یک خیابان دو طرفه می پذیرد و به کودکان و خانواده هایشان فرصت می دهد که زندگی  همه افراد از جمله خودشان را تغییر دهند.

lifehack

Subscribe
Notify of
0 دیدگاه ها
Inline Feedbacks
View all comments