punish - پورتال رنگی

لغات زبان انگلیسی ۲۷ آذر ۱۳۹۴ بدون دیدگاه

معنی کلمه punish

punish = تنبیه کردن

مثال برای کلمه punish :

He punished the students by giving them extra homework

او دانش آموزان را با دادن تکلیف اضافی تنبیه کرد.

معانی دیگر کلمه punish :

ادب کردن / گوشمالی دادن / مجازات کردن / کیفر دادن

ترجمه و معنی کلمات مشابه punish

punishability = مجازات کردنی / قابلیت مجازات
punishable = قابل مجازات / سزاپذیر
punishment = مجازات / تنبیه / گوشمالی / سزا

(منبع: فلش کارتهای لغات زبان عمومی، گسترش علوم پایه, fastdic.com)

همچنین بخوانید: extra

برچسب ها extra extra معنی extra معنی کلمه give give معنی giving giving معنی He punished the students by giving them extra homework homework homework معنی punish punish = تنبیه کردن punish معنی punish معنی کلمه punishability punishability معنی punishable punishable معنی punished punished به فارسی punishment punishment به فارسی punishment معنی آموزش زبان انگلیسی آموزش لغات زبان انگلیسی ادب کردن ادب کردن به انگلیسی اضافی اضافی به انگلیسی او دانش آموزان را با دادن تکلیف اضافی تنبیه کرد تکلیف تکلیف اضافی تکلیف اضافی به انگلیسی تکلیف به انگلیسی تکلیف دادن تکلیف دادن به انگلیسی تلفظ صحیح punish تنبیه تنبیه به انگلیسی تنبیه کرد تنبیه کرد به انگلیسی تنبیه کردن دانش آموزان دانش آموزان به انگلیسی زبان انگلیسی سزاپذیر سزاپذیر به انگلیسی قابل مجازات قابل مجازات به انگلیسی قابلیت مجازات قابلیت مجازات به انگلیسی کیفر دادن کیفر دادن به انگلیسی گوشمالی گوشمالی به انگلیسی گوشمالی دادن مثال برای punish مثال برای کلمه punish مجازات مجازات به انگلیسی مجازات چیست مجازات کردن مجازات کردن به انگلیسی مجازات کردنی مجازات کردنی به انگلیسی معنی extra معنی extra به فارسی معنی give معنی give به فارسی معنی giving معنی giving به فارسی معنی homework معنی homework به فارسی معنی punish معنی punishability معنی punishability به فارسی معنی punishable معنی punishable به فارسی معنی punished معنی punished به فارسی معنی punishment معنی punishment به فارسی معنی ادب کردن معنی ادب کردن به انگلیسی معنی اضافی معنی اضافی به انگلیسی معنی تکلیف معنی تکلیف اضافی معنی تکلیف اضافی به انگلیسی معنی تکلیف به انگلیسی معنی تکلیف دادن معنی تکلیف دادن به انگلیسی معنی تنبیه معنی تنبیه به انگلیسی معنی تنبیه کرد معنی تنبیه کرد به انگلیسی معنی دانش آموزان معنی دانش آموزان به انگلیسی معنی سزاپذیر معنی سزاپذیر به انگلیسی معنی قابل مجازات معنی قابل مجازات به انگلیسی معنی قابلیت مجازات معنی قابلیت مجازات به انگلیسی معنی کیفر دادن معنی کیفر دادن به انگلیسی معنی گوشمالی معنی گوشمالی به انگلیسی معنی مجازات معنی مجازات به انگلیسی معنی مجازات کردن معنی مجازات کردن به انگلیسی معنی مجازات کردنی معنی مجازات کردنی به انگلیسی