often - پورتال رنگی

معنی lonely

معنی lonely

ارسال شده در ۱۲ اسفند ۱۳۹۴ بدون دیدگاه

معنی lonely : [audio mp3="https://www.portal-rangi.com/wp-content/uploads/2016/03/LONELY.mp3"][/audio] lonely = تنهاییمثال برای کلمه lonely : Katy lives alone and often feels lonely کتی تنها زندگی می کند و اغلب احساس تنهایی می کند.معانی دیگر کلمه lonely : به تنهایی / تنها / بیکس ...

معنی earthquake

معنی earthquake

ارسال شده در ۰۸ اسفند ۱۳۹۴ بدون دیدگاه

معنی earthquake : [audio mp3="https://www.portal-rangi.com/wp-content/uploads/2016/02/earthquake.mp3"][/audio] earthquake = زمین لرزهمثال برای کلمه earthquake : Earthquakes often cause damage زمین لرزه ها اغلب باعث خسارت می شوند.معانی دیگر کلمه earthquake : زلزله (منبع: فلش کارتهای لغات زبان عمومی، گسترش علوم پایه, fastdic.com)

معنی bother

معنی bother

ارسال شده در ۱۶ آذر ۱۳۹۴ بدون دیدگاه

معنی bother [audio mp3="https://www.portal-rangi.com/wp-content/uploads/2015/12/bother.mp3"][/audio] bother = اذیت کردنمثال برای کلمه bother : Edison's classmates often bothered him. همکلاسی های ادیسون اغلب او را اذیت می کردند.معانی دیگر کلمه bother : دردسر دادن / زحمت دادن / مخل آسایش شدن / ...