تفاوت بین سلامت روانی و بیماری روانی - پورتال رنگی
تفاوت بین سلامت روانی و بیماری روانی ممکن است آنطور که شما فکر می کنید نباشد.
اغلب عبارت “بیماری روانی” و “سلامت روانی” به جای هم بکار می روند. طوری که انگار آنها از یک اهمیت برخوردارند. از این دیدگاه، شخصی که “اختلال روانی” دارد و نیاز به درمان یا اشخاصی که نیاز به درمان ندارند و خوب هستند، یکسان هستند. این دیدگاه شبیه این نمودار است:
این مدل با تجربیات افراد جور در نمی آید. بهترین راه فهمیدن بیماری روانی و سلامت روان آن است که هر دو را در ابعاد جداگانه بررسی کنیم و مورد مطالعه قرار دهیم.
بیشتر بخوانید:
برای سلامت روان و شاد بودن چه کنیم؟
بیماری روانی در افراد باهوش را بشناسید
چرا سفر کردن برای سلامت روان خوب است؟
اول که ریچارد آمد تا مرا ببیند، ناراحت بود که در دانشگاه چه میکرده. او در تمام زندگیش با افراد دانشگاه دعوا و یا آنها را نسبت به درس و بقیه موارد بی میل میکرد. او قبلا به دانشگاه رفته بود، کارمند دولت و از لیست ارتش حذف شد. در ارتش خوب بود اما نه آنقدر که دوست داشت. اکنون او برگشته و بار دیگر ناامید است. همانطور که ریچارد داستانش را تعریف می کرد، توجه کردم که مدام حواسش با هرچیزی، چه در داخل دفترم و چه در بیرون پنجره اتاق، پرت می شود. ازش پرسیدم، آیا تا به حال در او اختلال شخصیتی تشخیص داده شده؟ او گفت: نه، اما اغلب متعجب بود. پس از آزمایش و بررسی، او متوجه شد که اختلال شخصیتی دارد. داروها را شروع کرد و ما استراتژی های تمرکز را برای او به کار بردیم و کارمان را با یکدیگر کامل کردیم.به اتمام رساندیم.
بعد از یکسال ریچارد بازگشت. در طول سال گذشته، او در دانشگاه تمام نمراتش الف و از آن متعجب و شگفت زده شده بود و می گفت که هر جنبه از زندگیش متفاوت شده است، اما او در حال جنگیدن با مسیر زندگیش بوده. زمانی که پرسیدم که چطور می توانم کمکت کنم، گفت: “فهمیدم که هر تصمیمی در زندگیم، در هر شغلی، رشته تحصیلی دانشگاهیم، و هر چیزی، تحت تاثیر اختلال شخصیت بوده و من نمی دانستم؛ اکنون می دانم که می توانم کارهایی را انجام دهم که قبلا حتی تصورش را هم نمی کردم. من به برنامه جدیدی برای آنچه که می خواهم در زندگیم انجام دهم، نیاز دارم”.
در مثال ریچارد، در ابتدا اختلال شخصیتی او درمان شده است. بیماری مشخص و مدیریت شده و سپس او به جستجوی کمکی پرداخته تا به، موضوع سلامت روان و روال ساختن زندگیش، فراسوی علایم بیماری، بپردازد. برای ریچارد، بررسی اختلال روانی و سلامت روانی اش برای رضایت نهایی از زندگیش مهم بود.
بیشتر بخوانید:
باهوش هستید یا اختلال روانی دارید ؟
لیست سوالات برای تشخیص بیمار روانی
ریچارد بیماری روانی کمی داشت و در عوض از سلامت روان بیشتری برخوردار بود.
آنجلا از زمان دبیرستان دونده بوده و آن را ادامه داده است. وی تا 45 سالگی، در 4 یا 5 ماراتن در طول یکسال شرکت کرده بود. 6 ماه قبل زانویش از کار افتاد. عمل جراحی کرد و توانبخشی شد، اما هنوز قادر نبود که بدود. ناامیدی او روز به روز پیشرفت میکرد و دلسرد می شد، رژیمش بدتر شده بود و زمان کمتری را با دوستانش می گذراند (بیشتر آنان دونده بودند)، و اغلب با همسر و دو فرزندش کج خلقی می کرد. آنجلا با هیچ تشخیصی از بیماری روانی همخوانی نداشت اما او قطعا به کمکی نیاز داشت تا از عهده این تغییر شرایط زندگی اش برآید. او سلامت روانی کمی داشت اما بیمار روانی نبود.
جرج اختلال دو قطبیتی داشت. هنگامی که او در دانشگاه بود، یک دیوانگی و جنون دو شخصیتی با علایم بیماری روانی داشت، که تقریبا او را به طور کامل از خط زندگی خارج کرده بود. او در آن زمان باید در بیمارستان بستری می شد. در هر صورت، او به خوبی درمان شد و اکنون، 10 سال بعد از آن، علایم بسیار کمی از اختلال دوقطبیتی دارد که آنها را کنترل می کند. شغل خوب و رابطه خوبی دارد و واقعا از زندگی اش لذت می برد. او می داند که باید استرس ها و حالت هایش را مورد بررسی قرار داده و هر نوع تغییری را خیلی زود تشخیص دهد.
سطح بیماری روانی اش جرج بالاس اما سلامت روانی بالایی را نیز دارد.
خیلی از افراد می توانند با داشتن شغل بد، یک رابطه بد یا با تغییرات وضعیت زندگی و سختی ها، درگیر شوند. بدون اینکه اختلالات قابل تشخیصی داشته باشند. مدل زیر رابطه درست تری از انطباق بین بیماری روانی و سلامت روانی را ارائه می دهد. بررسی هر دو مورد سلامت روانی و بیماری روانی مهم است. اگر شما سلامت روان و موضوع رضایت از زندگی را در مدت زمان زیادی نادیده بگیرید، ممکن است که بیماری های روانی مثل اضطراب یا افسردگی را افزایش دهید. بررسی موضوعات سلامت روان می تواند تا حد زیادی از رشد مشکلات جلوگیری کند.
ما هنگامی که در شغل بدی مشغول به کاریم، در حال افسرده شدن هستیم یا در رابطه بدی قرار داریم یا با برخی از جنبه های زندگی درگیریم، سلامت روانمان در خطر است. این به این معنا نیست که بیماری روانی داریم. ممکن است به ما گفته شود که از سلامت روان کمی برخورداریم اما ممکن است که بیماری روانی کم و یا اصلا نداشته باشیم. از طرف دیگر، شخصی ممکن است بیمار روانی مضمن و شدیدی مثل او.سی.دی یا اختلال دو قطبیتی داشته باشد اما رابطه یا شغل رضایت بخشی و حمایت اجتماعی خوبی را داشته باشد که اینها در طول دوره درمان در حالت خوبی از این دست قرار بگیرد. احتمالا به این شخص گفته می شود بیماری روانی سطح بالایی دارد اما سطح بالایی از سلامت روان را نیز برخوردار است. هرکس در هر نقطه از زمان می تواند یک حالت از دو بعد را نشان دهد. حال و هوای ما بر روی هر کدام از این ابعاد، شناور است و ساکن نیست. تغییر شرایط زندگی و شرایط سلامت روانی یا بیماری روانی ما می تواند آن را تغییر دهد. ما با اضطراب، افسردگی، اعتیاد و دیگر بیماری های روانی در دوران های مختلف زندگیمان می توانیم مشکلاتمان را بیشتر کنیم. شرایطمان می تواند تغییر کند (شغل، خانواده، حمایت اجتماعی، و غیره) و سطح روانی یا رفاهمان، می تواند با اختلالات روانی یا بدون اختلالات روانی، کاهش پیدا کند.