حتی یک لحظه هم این افکار را باور نکن - قسمت سوم - پورتال رنگی
40 فکر سمی؛ حتی یک لحظه هم این افکار را باور نکن (5 فکر سمی سوم)
فکر سمی شماره11: باید در قبال اقوام یا دوستان بی ملاحظه سکوت اختیار کرد.
تحلیل:
کناره گیری از کسی و صحبت نکردن با او، شکلی از تنبیه است. «به تو نشان می دهم!»، «درس عبرتی برایت خواهد شد.» به هر موضوع مهم و تکراری در سراسری این سلسله مقاله این است که روش های تنبیهی به ندرت سودمند است. قدر مسلم کناره گیری از شخص کسل کننده ای که اهمیت چندانی در زندگیتان ندارد، معقول است. اما در مورد کسانی که نقش مهمی در زندگیتان دارند، به ویژه اشخاصی که دوستنشان دارید، کناره گیری هیچ فایده ای ندارد.
البته اشخاص آزاردهنده ای وجود دارند که بهتر است از آنها اجتناب کنید. اما اگر به ادامه ارتباط رضایت بخش با کسی علاقمند هستید؛ کناره گیری یا امتناع از صحبت کردن با او تنها باعث تخریب ارتباط می شوید. اگر به کسی اهمیت می دهید، کناره گیری یکی از ضعیف ترین راهبردها برای حل مشکلات یا رفع عدم توافق است. با دوستان، همکاران و به ویژه اعضای خانواده_ والدین، همسر، بچه ها و دیگر اقوام_ هروقت مشکلی بروز می کند، عمل عاقلانه این است که در موردش صحبت کنید.
چطور درباره مشکل صحبت کنیم؟ ما راهبردهای صریح و شناخته شده ای را که توام با قاطعیت باشند، نه پرخاشگرانه، برای گفتگو پیشنهاد می کنیم
• ابتدا، مشکل را مطرح کنید:« وقتی با مونا و شوهرش ناهار می خوردیم، با من حرف نزدی. همین کار رو در مهمانی سارا هم کردی. چندباری که سعی کردم حرفی بزنم، حرفم را قطع کردی.»
• بعد، احساستان نسبت به مشکل را مطرح کنید:« احساس ناراحتی و عصبانیت می کنم چون احساس می کنم که بنظر می رسد که عقیده ام خیلی برایت اهمیت ندارد.»
• سپس، توضیح دهید دوست دارید موقعیت به چه شکلی تغییر کند:«خیلی دوست داشتم که مرا نادیده نگرفتی. خیلی عالی می شداگر گاهی به من رو می کردی و می پرسیدی عقیده و احساسم در اینباره چیست؟»
• دست آخر، پیامدهای احتمالی این رفتارها را بگویید:«این تغییر خیلی مرا خوشحال می کند و خیلی به تو احساس نزدیکی می کنم.»
توجه داشته باشید که از کاربرد پیام های «تو…..هستی» اجتناب شود. بعنوان مثال، « تو بی ملاحظه و خودخواه هستی» صحبت درباره مشکل بدین معنا نیست که با قضاوت درباره دیگری کارهایی را که کرده است به او یادآوری کنید. این یعنی مشکل را از دیدگاه خودتان توصیف کنید، بگویید چه احساسی دارید و توضیح دهید چطور دوست دارید موقعیت تغییر کند. در این روش با مشکلات روبه رو می شوید و آنها را قاطعانه حل می کنید، نه اینکه از آنها فرار کنید.
پادزهرها
تلقین های اصلاحی
«اگر درباره مشکلم حرف نزنم، چطور می توانم آن را حل کنم؟»
«کناره گیری از یک شخص یا موضوع، خلاف روش حل مشکلات است.»
«اگر رفتار خویشاوند یا دوستی به من آسیب می رساند و توهین آمیز است، عمل عاقلانه و هوشمندانه و درست این است که درباره اش با او صحبت کنم.»
«برای حل مشکل، با آن روبه رو می شوم، نه اینکه از آن اجتناب کنم.»
باور مثبت مخالف این باور:
اشخاصی که برایت اهمیت دارند، شایسته گفتگو هستند، نه سکوت.
فکر سمی12: تاحدودی به هرچه بخواهی می رسی
تحلیل:
آیا هرکسی که دلش بخواهد، می تواند بسکتبالیستی عالی شود؟ آیا همه می توانند بیاموزند که نویسنده ای بزرگ شوند؟ آیا همه می توانند دارای صدای عالی، دید عالی یا مهارت دستی فوق العاده ای باشند؟
شاید بیشتر از همه افکار سمی دیگری که در این سلسله مقالات با این موضوع که در هفته های پیش، مطرح شده است، این باور نادرست دروغ بزرگی را در جامعه ما نشان می دهد. واقعیت این است که همه ما محدودیت هایی داریم که به ما اجازه نمی دهد هرچیزی را به دست آوریم. موانع ممکن است شخصی باشد، مثل محدودیت های جسمانی، ذهنی و هیجانی. حوادث محیطی شکل گرفته ممکن است از رشد مهارت در هر حیطه ای از تلاش های انسانی جلوگیری کرده باشد و این شرایط بدتر هم بشود. سعی بر اینکه غیرممکن را برای خودتان و دیگران ثابت کنید، هم آسیب زاست و هم وقت تلف کردن. با این حال اشخاص زیادی به دنبال اهدافی هستند که توانایی لازم را برای رسیدن به آنها ندارند. درست است؛ ما اغلب داستان هایی درباره اشخاصی می شنویم که به جایی رسیدند که زمینه اش را نداشتند. اما کمتر درباره میلیون ها نفری می شنویم که اهداف خیلی بالایی را در نظر گرفتند و ناکام ماندند. برای اینکه اهداف واقع بینانه تعیین کنید، باید نقاط قوت و ضعف، توانایی و محدودیت هایتان را به شکلی صادقانه مشخص کنید. اگر انجام چنین کاری برای شما دشوار است، آزمون استعداد رسمی می تواند مفید است.
بعد از سنجش علایق، توانایی ها و اهداف، اگر شما هنوز باور دارید که می توانید تاحدودی به هرجایی برسید، در واقع شاید نتوانستید خودتان را صادقانه ارزیابی کنید.بطور جدی به دنبال کسب اطلاعات از منابع بیرونی باشید.
اگر هدفی در دسترستان قرار دارد، به هروسیله ای تعقیبش کنید. اما اگر تلاش خیلی زیادی می طلبد، لازم است دوباره موقعیت را بسنجید. سعی نکنید سنگ گرانیت را با زدن سرتان بر آن بشکنید! یا از استعاره متفاوتی استفاده کنید. به یاد بیاورید که می توانید دنده را عوض کنید. اگر برنامه هایتان کارایی ندارند و احساس خستگی، ناامیدی و ناکامی می کنید، وقتش رسیده است که راهی دیگر را امتحان کنید. در جهت دیگری حرکت کنید. با عدم موفقیتی دیگر، ناکام نشوید. شما در نتیجه چالش و تعقیب شور و هیجانتان رشد خواهید کرد.
پادزهرها
تلقین های اصلاحی
«شناخت و پذیرش محدودیت هایم نشانه ضعف نیست، بلکه نشانه هوشمندی است.»
«رویاهای غیرممکن اغلب به کابوس های مستمر تبدیل می شوند.»
«اشخاصی که اهدافی فراتر از توانایی شان دارند، اغلب به هیچ یک از آن ها نمی رسند.»
«من صادقانه توانایی هایم را می سنجم و آن وقت اگر هدفی در دسترسم قرار گیرد، آن را دنبال می کنم.»
« خودم را با تلاش جهت اثبات ناممکن ها، نمی کشم.»
«چرا لقمه ای بزرگتر از دهانم بردارم؟»
«آگاهی از اینکه چه کاری را نمی توانم انجام دهم به اندازه آگاهی از آنچه می توانم انجام دهم، مهم است.»
باور مثبت مخالف این باور
اگر اهداف واقع بینانه در نظر بگیری و برای رسیدن به آن ها تلاش کنی، موفق می شوی.
فکر سمی شماره13: اگر می خواهی کاری درست انجام شودف خودت آن را انجام بده
تحلیل:
سنت«کارها را خودت انجام بده»، به شدت در ذهن بسیاری از مردم جایگیر شده است. اشخاصی که بطور وسواسی اصرار به انجام کارهایی دارند که دیگران به راحتی می توانند آن را برای آن ها انجام دهند؛ که اغلب مرد می باشند؛ کسانی هستند که:1- نمی توانند از انجام کار دست بکشند 2- آن قدر منیت دارند که می خواهند بگویند: «خودم آن را انجام داده ام» و 3- به سادگی به هیچ کس اعتماد نمی کنند که بتوانند کاری را به خوبی انجام دهند. آن ها در محل کار نیز در سپردن کارها به دیگران مشکل دارند و همچنین کارهای عقب مانده زیادی دارند. آن ها اشخاص مستقلی هستند که بی وقفه در مسیر خود در حال حرکتند و کیفیت زندگیشان را تحلیل می برند.
کمک گرفتن از دیگران، سپردن مسئولیت ها به دیگران، و استفاده از استعداد اشخاص حرفه ای، شما را آزاد می گذارد تا به موشعات مهمتری توجه کنید و کیفیت زندگیتان را ارتقا دهید. (این فکر سمی با فکر سمی شماره هفت، هدفت باید کمال باشد، مرتبط است.)
پادزهرها
تلقین های اصلاحی
«تا وقتی از انجام کاری لذت نمی برم یا کسان دیگری هستند که آن را انجام دهند، چرا به خودم زحمت بدهم؟»
«پولی که وقتی خودم کارها را انجام می دهم در جیبم می ماند، شاید به قیمت از دست دادن محبت خانواده و دوستانم به دلیل دور بودن از آن ها تمام شود.»
«بگذار صادق باشم: آیا خساستم نیست که باعث می شود کسی را برای انجام کارها استخدام نکنم؟»
« با سپردن مسئولیت به دیگران، می توانم حواس خودم را به کارهای مهم معطوف کنم.»
باور مثبت مخالف این باور
اولویت هایت را تعیین کن. مسئولیت هایت را متعادل کن. کارهایی را که دوست داری و می توانی انجام بده و بقیه را به دیگران واگذار کن.
منبع: 40فکر سمی؛ حتی یک لحظه هم این افکار را باور نکن؛ دکتر آرنولد لازاروس، دکتر کیلفورد لازاروس؛ دکتر آلن فی