معنی boring - پورتال رنگی

لغات زبان انگلیسی ۲۲ فروردین ۱۳۹۵ بدون دیدگاه

معنی boring :

boring = کسل کننده


American English phonetic: /ˈbɔːrɪŋ/
British English phonetic: /ˈbɔːrɪŋ/


boring (adjective) : not interesting; dull : It was such a boring book that I didn’t finish it


مثال برای کلمه boring :

It was really a boring film

واقعا یک فیلم کسل کننده بود.


معانی دیگر کلمه boring :

خسته کننده / ملول کننده / سوراخ (کردن) / کنش / خرده چوبی که از مته کردن بدست میاید

معنی boring
 

(منبع: فلش کارتهای لغات زبان عمومی، گسترش علوم پایه, دیکشنری لانگمن, fastdic.com)

همچنین بخوانید:  معنی tongue
برچسب ها