معنی boss - پورتال رنگی
معنی boss :
boss = رئیس
American English phonetic: /ˈbɒs/
British English phonetic: /bɒs/
boss (noun / plural bosses) : a person who is in charge and tells other people what work to do
boss (verb) : boss someone around to tell someone what to do in an annoying way: My brother’s always bossing me about
مثال برای کلمه boss :
I like being my own boss
دوست دارم رئیس خودم باشم
معانی دیگر کلمه boss :
کارفرما / ارباب / برجسته / برجسته کاری / ریاست کردن بر / اربابی کردن (بر) / نقش برجسته تهیه کردن / برجستگی
معنی کلمات مشابه boss :
bossy = دارای برجستگی / متمایل به ریاست مابی / ارباب منش
(منبع: فلش کارتهای لغات زبان عمومی، گسترش علوم پایه, دیکشنری لانگمن, fastdic.com)