معنی lazy - پورتال رنگی
معنی lazy :
lazy = تنبل
American English phonetic: /ˈleɪzi/
British English phonetic: /ˈleɪzi/
lazy (adjective) : not wanting to work: He does not want a job. He’s too lazy to work
مثال برای کلمه lazy :
He’s too lazy to cook himself dinner
او خیلی تنبل است در شام درست کردن برای خودش.
معانی دیگر کلمه lazy :
در خورد تنبلی / کند / کندرو / با کندی حرکت کردن / سست بودن
معنی کلمات مشابه lazy :
laze = تنبل / کاهل / تنبلی کردن
lazyish = تنبل وار
lazybones = آدم بطیئ و کندرو / تنبل
lazy susan = سینی چرخان
lazy tongs = چنگک های زبانه دار یا قلاب دار که بزرگ و کوچک میشود و برای آویختن لباس و غیره بکار میرود
(منبع: فلش کارتهای لغات زبان عمومی، گسترش علوم پایه, دیکشنری لانگمن, fastdic.com)
lazy
معنی lazy : علل تنبلی, مبارزه با تنبلی و بی حوصلگی, تست روانشناسی تنبلی, تنبلی در درس خواندن, تنبلی حدیث, بی ارادگی, غلبه بر تنبلی, درمان تنبلی آدم تنبل, معنی آدم تنبل, آدم تنبل چیست, آدم تنبل به انگلیسی, معنی آدم تنبل به انگلیسی, تنبل وار, معنی تنبل وار, تنبل وار چیست, تنبل وار به انگلیسی, معنی تنبل وار به انگلیسی سست بودن, سست بودن چیست, سست بودن به انگلیسی, معنی سست بودن به انگلیسی, او خیلی تنبل است, او خیلی تنبل است به انگلیسی تنبل چیست, معنی تنبل, معنی تنبل به انگلیسی, تنبلی, معنی تنبلی, تنبلی چیست